๑۩۞۩๑ جور وا جور๑۩۞۩๑ هرچی بخوای اینجا هست
| ||
|
![]() اما چه زیباست هنگام غروب لحظه ای بر تخته سنگی نشستن و آرامش پاک بی کران را نظاره کردن و در صدای عشق دمیدن ... از تنهایی رها شدن و به زیبایی ها پیوستن ... و بی واهمه از فرداها ... عاشق شدن وچه نیکوست یار را که درساحل برون آید و لحظه ای را به زیبایی سر کند و در آن لحظه ی زیبا دلی را به دست آورد... دلی که آوازش صدای امواج است وسعتش ، وسعت آبی بیکران و پاکی اش ، زلال آسمان حجاز ... افسوس ... افسوس که این دل ... هنگام غروب ، نا به هنگام غروب کرد ...
نظرات شما عزیزان:
|
|